این سوگند خانوم مااین سوگند خانوم ما، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

سوگند سادات دهقانی

روز بارونی، روز تولد سوگند خانم.....

این باران امروز، باران همیشگی نبود... غلط نکنم،بدلیل پا گذاشتن پر خیر و برکت عشقم سوگند ب این دنیا بود...!!! سوگند بزا همین اولش بگم، لب ترکنی دایی دنیاشو ب پات میریزه...😌 یجورایی میشه گف عاشقتم!!
13 آبان 1394

نصیحت دایی امیر....

تو تو تخته خودت خوابیدیو راحتی غذات وقتی داره و خوابت ساعتی مدرسه میری و شانست واسه زندگی بالاست نمیشه ردش کنی دایی سخت نگیر یه بابا داری که مثه شیر پشته سرته .مامانی که قلبش با قلب تو میتپه حالا بزرگ تر میشیو میبینی زندگی چطور ادمو خم میکنه دایی سخت نگیر دایی قدر اون چیزیرو که داری داشته باش زندگی مثه رنگ و قلم و تو نقاش هر جور رنگش کنی همونجور میمونه نشه جغد شومی تو بومت بخونه نشه سفیدی چشمات یه روز خون بشه. نشه صورت قشنگت گلگون بشه. دایی یاد بگیر همه چیو تجربه کنی ولی تو بعضی راه ها دیگه برگشتی نی. به هر دستی که دست دادی دستتو بپا. دایی بترس از گرگای ا...
13 آبان 1394